این افسانه قدیمی را فراموش کنید : بخش کشاورزی ۹۰ درصد آب کشور را مصرف می کند

افسانه قدیمی مصرف آب در بخش کشاورزی

مقدمه

آیا بخش کشاورزی ۹۰ درصد آب کشور را مصرف می کند؟ در نشریه شماره ۶ ، جلد ۱۵ آبياري و زهكشي ایران، مقاله بسیار باارزش و جدیدی به نام ” تحلیلی بر آب مصرفی بخش کشاورزی مبتنی بر تبخیر و تعرق واقعی” چاپ شده بود که به نظرم رسید تحلیلی هر چند کوتاه در مورد آن تهیه و با شما کشاورزان و بهره برداران فهیم آب به اشتراک بگذارم. در این مقاله آمده است :

” تعیین آب مصرفی کشاورزی به منظور برنامه ریزی و مدیریت مصرف منابع و برقراری امنیت غذایی، امنیت آبی و بهبود معیشت جمعیت رو به افزایش، از اهمیت بسیاری برخوردار است. آب مصرفی متفاوت از آب آبیاری تحویلی به کشاورزان و یا آب آبیاری برداشتی از شبکه های آبیاری و منابع زیرزمینی و سایر منابع توسط کشاورزان است . آب مصرفی یا تبخیر و تعرق واقعی، بخشی از آب کاربردی و یا تحویلی به بخش کشاورزی است که از دسترس خارج می شود و امکان استفاده مجدد از آن نیست.

 تخمین توزیع مکانی تبخیر و تعرق واقعی ETa بر اساس داده های ماهواره ای معتبر، یک رویکرد نوین در برنامه ریزی و تعیین بیلان آب است. در مطالعه حاضر از روش شناسی معرفی شده توسط سازمان خواربار جهانی (فائو) که در پایگاه اطلاعاتی WaPOR ارائه شده است، مقادیر تبخیر، تعرق و تبخیر و تعرق واقعی در سطح کشور و کاربری های زراعت، باغ و دیم استخراج شد.

نتایج نشان داد بیشترین تبخیر و تعرق واقعی نزدیک به ۲۵۰۰ میلی متر در سواحل شمالی و دریاچه ارومیه رخ می دهد. نتایج نشان داد که در یک دوره ۲۰ ساله، متوسط مقدار تبخیر و تعرق واقعی در اراضی آبی باغ برابر با ۲۹۹٫۳ میلی متر و در اراضی آبی زراعت ۳۰۱٫۵۲ میلی متر بوده است.

 بر همین اساس میزان تبخیر و تعرق واقعی اراضی آبی در مقیاس کشوری در سال ۹۹-۱۳۹۸ ، برابر ۳۱٫۲۲ میلیارد مترمکعب تعیین گردید که به تفکیک زراعت و باغ به ترتیب برابر ۲۱٫۰۶ و ۸٫۱۶  میلیارد مترمکعب است و مقدار مصرف برای گلخانه ، دام، طیور و شیلات۲  میلیارد مترمکعب برآورد می شود. از آب مصرفی برای زراعت و باغ ۷۲٫۱ درصد برای تعرق و ۲۷٫۹ درصد دیگر به تبخیر تعلق دارد.

این نتایج با مقدار آب مصرفی بخش کشاورزی اعلام شده در بیلان آب کشور اختلاف زیادی دارد که به خطا در محاسبه و یا برآورد مؤلفه های بیلان ارتباط داده می شود. این اختلاف نباید به عنوان آب مصرفی بخش کشاورزی گزارش شود.

در سال زراعی ۹۹-۱۳۹۸ میزان تبخیر و تعرق واقعی در کشاورزی آبی کشور (زراعت و باغ  (۲۹٫۲۲ میلیارد مترمکعب بوده است که ۲۷٫۹ درصد آن تبخیر بوده است. در همین سال، میزان تبخیر و تعرق در اراضی دیم ۲۱۱٫۶۴ میلیمتر بوده است که۷۵٫۰۶ میلی متر آن تبخیر بوده است. پتانسیل تبخیر در اراضی کشاورزی آبی و دیم، اهمیت سرمایه گذاری بر روی کاهش تبخیر برای کاهش مصرف واقعی بخش کشاورزی را نشان می دهد.

اما واقعیت چیست؟

مصرف واقعی اعلام شده در این مقاله با بیلان اعلام شده توسط شرکت مدیریت منابع ایران فاصله زیادی دارد. این اختلاف به خطا در محاسبه مؤلفه های بیلان شامل پتانسیل ذخیره آب از بارش، آب برگشتی و یا تلفات است که نیاز به بازنگری و تدقیق دارد و نباید به عنوان آب مصرفی بخش کشاورزی منظور شود .

همچنین مفاهیم تبخیر و تعرق واقعی معرف آن است که کاهش مصرف واقعی آب در بخش کشاورزی تنها به پشتوانه متخصصان آب ممکن نیست و مشارکت تخصص های مختلف الزام دارد.”

منابع آب

این در حالی است که در آخرین گزارش شرکت مدیریت منابع آب ایران، از میزان کل ۹۸ میلیارد مترمکعب برداشت آب های سطحی و زیرزمینی کشور، حجم آب برداشتی بخش کشاورزی حدود ۸۸ میلیارد مترمکعب، یعنی معادل ۹۰ درصد آن گزارش شده است که با احتساب آب برگشتی به چرخه هیدرولوژیکی، آب مصرفی واقعی در بخش کشاورزی حدود ۶۵ میلیارد مترمکعب براورد گردیده است.

ملاحظه می کنید که میزان مصرف واقعی محاسبه شده (۲۹ میلیارد مترمکعب) از طریق داده های ماهواره ای معتبر با آب مصرفی اعلامی در گزارشات شرکت مدیریت منابع آب ایران ( ۶۵ میلیارد مترمکعب)، فاصله زیادی دارد. اعلام ارقام غیرواقعی مصرف آب در بخش کشاورزی، سبب انحراف اذهان برنامه ریزان بخش آب می شود و الگوهای زیر را در چارچوب تفکر مدیریتی آنها خلق می نماید که در نهایت طرح های پیشنهادی آنها نیز راهگشا نخواهند بود:

  • شاخص های بهره وری آب كشاورزی شامل شاخص عملکرد به ازای واحد حجم آب (CPD) ، شاخص درآمد به ازای واحد حجم آب(BPD) و شاخص بازده خالص به ازای واحد حجم آب (NBPD) ، پایین است و فعالیت های کشاورزی فاقد توجیه اقتصادی در مقایسه با فعالیت های صنعتی می باشد. در صورتیکه بسیاری از صنایع هم بسیار آب بر می باشد و علاوه بر مصرف بیش از حد آب، موجبات آلودگی آبهای زیرزمینی و سطحی را نیز فراهم می نمایند.
  • نیاز آبی بالا در بخش کشاورزی، برنامه ریزان را به سمت اجرای طرح های بزرگ آبی، نظیر سدها به منظور ذخیره روان آبهای سطحی سوق می دهد که در نهایت غیر از آثار زیانبار زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی، عاملی در جهت افزایش میزان تبخیر در منطقه احداث سازه و اتلاف هر چه بیشتر آب می گردد. اگر چه آثار منفی تأخیر و یا عدم بهره برداری کامل از شبکه های آبیاری احداث شده در پایاب سدهای بزرگ، به علت کاهش روان آبها و آب ذخیره شده در مخازن آنها، کمتر از احداث خود سدها نیستند.
  • تمرکز بر طراحی و اجرای انواع برنامه های مدیریتی ، فنی و فرهنگی برای کشاورزان و بهره برداران آب در بخش کشاورزی در راستای کاهش مصرف آب. در حالی که مصرف واقعی آب در بخش کشاورزی، خیلی پایین تر از شاخص مبنای لحاظ شده در برنامه ریزی ها است.
  • با این تفکر که محصولات کشاورزی آب زیادی را مصرف می نمایند، تعیین مقادیر آب مجازی و مزیت نسبی هر یک از محصولات در جهت اجرای برنامه های تغییر یا اصلاح الگوی کشت، به بیراهه می رود.
  • اعلام غیر واقعی مصرف آب در بخش کشاورزی منجر به مدیریت ناصحیح عرضه و تقاضای آب می شود و از سوی دیگر سبب عرضه انرژی مازاد بر نیاز به بهره برداران و کاهش راندمان مصرف انرژی می گردد. لحاظ مصارف غیر واقعی آب و انرژی در مزارع، موجبات تحمیل سرمایه های مازاد بر نیاز در مزرعه می شود که علاوه بر هدررفت منابع پایه و منابع مالی کشور، دوره بازگشت سرمایه طرح ها را طولانی می نماید و توجیه اقتصادی فعالیت های کشاورزی را زیر سؤال می برد.
  •  

چند نکته و سؤال:

۱- حجم آب مصرف شده معادل حجم آب برداشت شده نيست و مي بايست اين دو شاخص مهم از همديگر تفكيك شوند. متاسفانه تفكيك نشدن اين دو مقدار در دهه­هاي گذشته، توجيهي براي توسعه بي رويه سامانه­هاي نوين آبياري در كشور شده است. البته منظور اين نيست كه سامانه­هاي نوين، روش­هاي آبياري مناسبي نيستند، اما اينكه انتظار داشته باشيم با توسعه اين سيستم­ها، مصرف آب در بخش كشاورزي به ميزان قابل توجه و مورد ادعاي برخي محققين و مسئولين در ساليان گذشته كاهش يابد، انتظار معقولانه و منطقي نيست.

۲- بر اساس نتايج اين تحقيق، حجم ساليانه تبخير و تعرق از اراضي آبي (مصرف واقعی آب)، حدود ۲۹ ميليارد مترمكعب مي­باشد. اگر حجم آب برداشتي ۸۸ ميليارد مترمكعب (بر اساس گزارش­هاي وزارت نيرو) در بخش كشاورزي را قبول نماييم، در واقع حدود ۵۹ ميليارد مترمكعب از آن به چرخه هيدرولوژيكي باز مي­گردد. اگر حجم منابع آب تجديد شونده را طبق برآوردها حدود ۱۳۰ ميليارد مترمكعب در نظر بگيريم، سوال اساسي اينجاست كه پس دليل افت پيوسته سطح آب هاي زيرزميني در دشت های کشور چيست؟

  ۳- آيا مقادير گزارش شده براي تبخير و تعرق در این مقاله، با نتايج موجود از مطالعات لايسيمتري در محصولات مختلف مطابقت دارد؟ و آيا مقادیر مصرف واقعی آب، با مقادير تبخير و تعرق برآورد شده به روش نقطه­اي مقايسه و ارزيابي شده است؟

۴- براستی آیا مسائل آب در کشور قابل حل است یا باز هم گزارشات جدیدی با ارقام متفاوت دیگری ارائه خواهند شد؟

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *